جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le talon
[gender: masculine]
01
پاشنه پا
مثالها
J' ai mal au talon après la course.
بعد از دویدن پاشنه پایم درد میکند.
Les chaussures doivent bien soutenir le talon.
کفشها باید پاشنه را به خوبی حمایت کنند.
02
پاشنه (کفش)
مثالها
Le talon de ses chaussures est usé.
پاشنه کفشهایش فرسوده شده است.
Les talons hauts allongent la silhouette.
پاشنههای بلند سیلوئت را بلندتر میکنند.



























