جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
survivre
01
دوام آوردن, به زندگی ادامه دادن، باقی ماندن
مثالها
Il a survécu à l' accident de voiture.
او از سانحه رانندگی جان سالم به در برد.
Les plantes survivent sans beaucoup d' eau.
گیاهان بدون آب زیاد زنده میمانند.



























