جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le stage
[gender: masculine]
01
کارآموزی
مثالها
Elle fait un stage dans une entreprise de marketing.
او در یک شرکت بازاریابی کارآموزی میکند.
Mon frère a trouvé un stage à la banque.
برادرم یک کارآموزی در بانک پیدا کرد.



























