جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La stabilité
[gender: feminine]
01
ثبات, پایداری، استحکام
مثالها
La stabilité politique est essentielle pour le pays.
ثبات سیاسی برای کشور ضروری است.
Ils cherchent la stabilité économique.
آنها به دنبال ثبات اقتصادی هستند.



























