جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le solde
[gender: masculine]
01
موجودی (حساب), باقیمانده (حساب)
مثالها
Le solde de mon compte est insuffisant.
موجودی حساب من کافی نیست.
Vérifie le solde avant de retirer de l' argent.
قبل از برداشت پول موجودی را بررسی کنید.
02
حراج
مثالها
Les soldes commencent en janvier chaque année.
تخفیفها هر سال در ژانویه شروع میشوند.
J' ai acheté cette robe en solde.
من این لباس را در حراجی خریدم.
03
حقوق, مواجب
مثالها
La solde des soldats est versée chaque mois.
حقوق سربازان هر ماه پرداخت میشود.
Il reçoit une bonne solde pour son travail.
او برای کارش حقوق خوبی دریافت میکند.



























