جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le sol
[gender: masculine]
01
کف, زمین
مثالها
Il y a un tapis sur le sol de la chambre.
یک فرش روی کف اتاق خواب است.
Le bébé joue par terre, directement sur le sol.
نوزاد روی زمین بازی میکند، مستقیماً روی کف.
02
زمین
مثالها
Les arbres poussent dans le sol.
درختان در خاک رشد میکنند.
Il est tombé et s' est allongé par terre, sur le sol.
او افتاد و روی زمین، روی خاک دراز کشید.
03
سُل (موسیقی)
مثالها
La chanson commence par un sol.
آهنگ با یک سل شروع میشود.
Il a joué un sol sur sa guitare.
او یک سل روی گیتارش نواخت.
04
سرزمین, خاک
مثالها
Il est fier de servir sur le sol de son pays.
او به خدمت کردن در خاک کشورش افتخار میکند.
L' avion a atterri sur le sol français.
هواپیما بر خاک فرانسه فرود آمد.



























