جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
secouer
01
تکان دادن, بهم زدن
مثالها
Secoue le médicament avant de le prendre.
قبل از مصرف دارو را تکان دهید.
Elle secoue le tapis par la fenêtre.
او فرش را از پنجره تکان میدهد.
02
بهم ریختن, منقلب کردن
مثالها
La nouvelle l' a secoué toute la journée.
خبر او را تمام روز تکان داد.
Ce scandale a secoué le monde politique.
این رسوایی جهان سیاسی را لرزاند.



























