جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
retarder
01
به تعویق انداختن, به تاخیر انداختن، عقب انداختن
مثالها
Le mauvais temps a retardé le vol.
آبوهوای بد پرواز را به تأخیر انداخت.
Un accident a retardé la circulation.
یک تصادف ترافیک را به تأخیر انداخت.



























