جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
relire
01
دوباره خواندن, بازخواندن، دوباره قرائت کردن
مثالها
Elle relit son essai avant de le rendre.
دوباره میخواند مقالهاش را قبل از تحویل دادن.
Il relit les instructions pour être sûr de ne rien oublier.
او دستورالعملها را دوباره میخواند تا مطمئن شود چیزی را فراموش نمیکند.
02
(برای تصحیح) بازخوانی کردن
مثالها
Elle relit son rapport pour corriger les fautes.
دوباره میخواند گزارش خود را برای تصحیح اشتباهات.
Il relit le manuscrit avant de le publier.
او پیش از انتشار، دستنوشته را دوباره میخواند.



























