جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
radical
01
ریشهای, اساسی، بنیادی
مثالها
Il propose un changement radical du système.
او یک تغییر اساسی در سیستم را پیشنهاد میکند.
C' est une solution radicale mais nécessaire.
این یک راهحل ریشهای اما ضروری است.
02
افراطی, تندرو
مثالها
Il a des opinions politiques radicales.
او نظرات سیاسی رادیکال دارد.
Ce groupe radical rejette tout dialogue.
این گروه رادیکال هرگونه گفتوگو را رد میکند.



























