جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La racine
[gender: feminine]
01
ریشه
مثالها
Cherchons la racine de ce conflit familial.
بیایید ریشه این درگیری خانوادگی را پیدا کنیم.
La racine du problème est économique.
ریشه مشکل اقتصادی است.
02
ریشه, ریشک
مثالها
Les racines de cet arbre sont très profondes.
ریشههای این درخت بسیار عمیق هستند.
Il faut arroser pour que les racines restent humides.
باید آبیاری کرد تا ریشهها مرطوب بمانند.



























