جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La radio
[gender: feminine]
01
رادیو
مثالها
La radio diffuse de la musique toute la journée.
رادیو تمام روز موسیقی پخش میکند.
Elle écoute la radio le matin.
او صبحها به رادیو گوش میدهد.
02
رادیوسکوپی, ایکس ری
مثالها
Le médecin fait une radio pour examiner les poumons.
پزشک یک عکسبرداری با اشعه ایکس برای معاینه ریهها میگیرد.
La radio montre une fracture au bras.
رادیوگرافی یک شکستگی در بازو را نشان میدهد.



























