جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
proche
01
نزدیک
مثالها
Sa maison est proche de l' école.
خانهاش نزدیک مدرسه است.
Nous avons un rendez-vous proche du centre - ville.
ما یک قرار نزدیک به مرکز شهر داریم.
Le proche
[gender: masculine]
01
عضو خانواده نزدیک
مثالها
Il a invité tous ses proches à la fête.
او همه نزدیکانش را به مهمانی دعوت کرد.
Elle vit près de ses proches pour les soutenir.
او نزدیک عزیزانش زندگی میکند تا از آنها حمایت کند.



























