جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
planifier
01
برنامهریزی کردن, طرحریزی کردن
مثالها
Nous devons planifier nos vacances dès maintenant.
ما باید از همین حالا برنامهریزی تعطیلاتمان را انجام دهیم.
Elle planifie une réunion avec toute l' équipe demain.
او برنامهریزی میکند برای یک جلسه با تمام تیم فردا.



























