جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La perte
[gender: feminine]
01
گم شدن, مفقود شدن
مثالها
La perte de mes clés m' a fait rater mon train.
گم شدن کلیدهایم باعث شد قطارم را از دست بدهم.
Signalez immédiatement la perte de votre passeport.
فوراً گم شدن گذرنامهتان را گزارش دهید.
02
ضرر, کاهش، از دست دادن
مثالها
L' entreprise a enregistré une perte de 2 millions d' euros ce trimestre.
شرکت در این فصل زیان 2 میلیون یورویی را ثبت کرد.
Ces mauvais investissements ont causé des pertes considérables.
این سرمایهگذاریهای بد باعث ضررهای قابل توجهی شد.



























