جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
payer
01
پرداخت کردن, حساب کردن، پول دادن
مثالها
Je dois payer la facture avant ce soir.
من باید قبض را قبل از امشب پرداخت کنم.
Nous payons toujours en espèces dans ce restaurant.
ما همیشه در این رستوران نقدی پرداخت میکنیم.
02
حقوق دادن, مزد دادن
مثالها
L' entreprise paie ses employés tous les mois.
شرکت هر ماه به کارکنان خود پرداخت میکند.
Ils paient bien leurs ouvriers dans cette usine.
آنها در این کارخانه به کارگرانشان خوب حقوق میدهند.
03
برای خود خریدن
مثالها
Elle s' est payé une nouvelle robe pour son anniversaire.
او برای تولدش یک لباس جدید برای خودش خرید.
Je me paie un café chaque matin.
من هر صبح برای خودم یک قهوه میخرم.



























