جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
paresseux
01
تنبل, کند
مثالها
Il est paresseux et ne fait jamais ses devoirs.
او تنبل است و هرگز تکالیفش را انجام نمیدهد.
Elle est trop paresseuse pour se lever tôt.
او برای زود بیدار شدن خیلی تنبل است.
Le paresseux
01
تنبل, جانور تنبل
مثالها
Le paresseux passe presque toute sa vie accroché aux branches.
تنبل تقریباً تمام عمر خود را آویزان از شاخهها میگذراند.
Les paresseux se déplacent très lentement pour économiser leur énergie.
تنبلها برای صرفهجویی در انرژی خود بسیار آهسته حرکت میکنند.



























