جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
obéir
01
اطاعت کردن, پیروی کردن، فرمان بردن
مثالها
Les enfants doivent obéir à leurs parents.
کودکان باید به والدین خود اطاعت کنند.
Le soldat obéit aux ordres de son supérieur.
سرباز به دستورهای فرمانده خود اطاعت میکند.
02
تابع (چیزی) بودن, تبعیت کردن
مثالها
Il faut obéir aux règles de la circulation.
باید به قوانین ترافیک اطاعت کرد.
Tous les citoyens doivent obéir à la loi.
همه شهروندان باید اطاعت از قانون کنند.



























