جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La niche
[gender: feminine]
01
سگدانی, محل نگهداری سگها
مثالها
Le chien dort dans sa niche.
سگ در لانه خود میخوابد.
Ils ont peint la niche en rouge.
آنها لانه سگ را قرمز رنگ کردند.
02
طاقچه, فرورفتگی (در دیوار)
مثالها
Une statue est posée dans la niche du mur.
یک مجسمه در طاقچه دیوار قرار داده شده است.
La niche abrite une petite lampe.
طاقچه یک چراغ کوچک را در خود جای میدهد.
03
جاویژه (اقتصاد), متمرکز
مثالها
Cette entreprise a trouvé sa niche dans le marché bio.
این شرکت نیچ خود را در بازار ارگانیک پیدا کرد.
Il cherche une niche pour son produit innovant.
او در جستجوی یک نیچ برای محصول نوآورانه خود است.



























