جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mitigé
01
غیر صمیمی, آبکی، بیاشتیاق
مثالها
Leur réaction a été mitigée, sans réel enthousiasme.
واکنش آنها کاهش یافته بود، بدون اشتیاق واقعی.
Elle a donné une réponse mitigée à la proposition.
او پاسخ مختلطی به پیشنهاد داد.



























