جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'interphone
[gender: masculine]
01
تلفن داخلی
مثالها
J' ai sonné à l' interphone mais personne n' a répondu.
من زنگ اینترکام را زدم اما کسی پاسخ نداد.
L' installateur vient poser le nouvel interphone demain.
نصبکار فردا برای نصب اینترکام جدید میآید.



























