جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'inconnu
[female form: inconnue][gender: masculine]
01
(فرد) ناشناس, گمنام
مثالها
Un inconnu a frappé à la porte.
یک غریبه در را زد.
Elle parle souvent avec des inconnus sur Internet.
او اغلب با غریبهها در اینترنت صحبت میکند.
inconnu
01
ناشناس, نامعلوم، گمنام
مثالها
Un lieu inconnu peut faire peur.
یک مکان ناشناخته میتواند ترسناک باشد.
Ce mot est inconnu pour moi.
این کلمه برای من ناشناخته است.



























