جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
haut
01
بلند, مرتفع، بالا
مثالها
Cette montagne est très haute.
این کوه بسیار بلند است.
Le bâtiment est trop haut pour moi.
ساختمان برای من خیلی بلند است.
02
بالا, بلند
مثالها
Le livre est sur la haute étagère.
کتاب روی قفسه بالا است.
Elle habite dans les hauts quartiers de la ville.
او در محلههای بالا شهر زندگی میکند.
03
عالی, خوب، عالیرتبه
مثالها
Il a un poste haut dans l' entreprise.
او یک موقعیت بالا در شرکت دارد.
C' est un haut fonctionnaire du gouvernement.
او یک مقام عالی رتبه دولتی است.
Le haut
[gender: masculine]
01
تاپ, بلوز بالاتنه
مثالها
Elle porte un haut blanc aujourd'hui.
او امروز یک بلوز سفید پوشیده است.
J' ai acheté un nouveau haut pour l' été.
من یک تاپ جدید برای تابستان خریدم.
02
ارتفاع
مثالها
Le haut de la montagne est couvert de neige.
قله کوه با برف پوشیده شده است.
Il a peur du haut des falaises.
او از بلندی صخرهها میترسد.
haut
01
در ارتفاع بالا, بالا، بلندبلند
مثالها
L' oiseau vole haut dans le ciel.
پرنده در آسمان بالا پرواز میکند.
Le drapeau est placé haut sur le mât.
پرچم بالا روی دکل قرار داده شده است.



























