جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le gel
[gender: masculine]
01
یخبندان
مثالها
Le gel a abîmé les cultures ce printemps.
یخبندان محصولات این بهار را آسیب زد.
Il y a eu un gel important cette nuit.
امشب یک یخبندان مهم رخ داد.
02
ژل (مو), ژل
مثالها
Il utilise du gel pour coiffer ses cheveux.
او از ژل برای حالت دادن به موهایش استفاده میکند.
Le gel donne un effet brillant aux cheveux.
ژل به موها اثر درخشان میدهد.



























