جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
frissonner
01
لرزیدن (از سرما)
مثالها
Elle frissonne en sortant dans le froid sans manteau.
او هنگام بیرون رفتن در سرما بدون کت میلرزد.
Le vent glacial le fit frissonner malgré son écharpe.
باد یخبندان او را لرزاند با وجود شالگردنش.



























