جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
détériorer
01
خراب کردن, از کار انداختن
مثالها
Il a détérioré l' écran en le frappant accidentellement.
او با ضربه زدن تصادفی، صفحه را خراب کرد.
L' humidité a détérioré les murs de la cave.
رطوبت دیوارهای زیرزمین را تخریب کرده است.



























