جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La dinde
[gender: feminine]
01
بوقلمون
مثالها
Nous avons acheté une dinde pour le dîner de Noël.
ما یک بوقلمون برای شام کریسمس خریدیم.
La dinde rôtie sent très bon dans le four.
بوقلمون کبابی در فر بوی بسیار خوبی میدهد.
02
زن احمق (مجازی)
مثالها
Arrête de te comporter comme une dinde.
دست از رفتار کردن مثل یک dinde بردار.
Il a fait tomber ses affaires encore une fois, quelle dinde !
او دوباره وسایلش را انداخت، چه احمقی!



























