جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le coude
[gender: masculine]
01
آرنج
مثالها
Il s' est blessé au coude en tombant.
او هنگام افتادن آرنج خود را زخمی کرد.
Elle a un tatouage près du coude.
او یک خالکوبی نزدیک آرنج دارد.
02
خم, پیچ (جاده، کوچه...)
مثالها
La voiture a ralenti en arrivant au coude de la route.
ماشین هنگام رسیدن به پیچ جاده سرعتش را کم کرد.
Ce chemin fait un coude juste avant la rivière.
این مسیر دقیقاً قبل از رودخانه یک پیچ میسازد.



























