جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
contre
01
در مقابل, در برابر، علیه، ضدِ
مثالها
Il est contre cette décision.
او مخالف این تصمیم است.
La France joue contre l' Espagne ce soir.
فرانسه امشب علیه اسپانیا بازی میکند.
contre
01
مخالف
مثالها
Nous avons voté contre.
ما مخالف رأی دادیم.
Elle est contre, moi je suis pour.
او مخالف است، من موافقم.
Le contre
[gender: masculine]
01
عیب, کاستی، بدی
مثالها
Chaque option a ses pours et ses contres.
هر گزینه مزایا و معایب خود را دارد.
Il faut peser les pours et les contres avant de décider.
باید جوانب مثبت و منفی را قبل از تصمیمگیری بسنجیم.



























