جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
conseiller
01
توصیه کردن, پیشنهاد کردن
مثالها
Le médecin m' a conseillé de me reposer.
دکتر به من توصیه کرد که استراحت کنم.
Je te conseille de lire ce livre.
من به شما توصیه میکنم که این کتاب را بخوانید.
Le conseiller
[female form: conseillère][gender: masculine]
01
مشاور
مثالها
Il travaille comme conseiller en entreprise.
او به عنوان مشاور در کسبوکار کار میکند.
Le conseiller a aidé les étudiants à choisir leur orientation.
مشاور به دانشآموزان کمک کرد تا جهت خود را انتخاب کنند.



























