جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cligner
01
پلک زدن, مژه زدن
مثالها
Il cligne des yeux sous la lumière forte.
چشمک میزند زیر نور قوی.
Elle cligna rapidement en entrant dans le vent.
او به سرعت چشمک زد هنگام ورود به باد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
پلک زدن, مژه زدن