جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le client
[female form: cliente][gender: masculine]
01
مشتری, خریدار
مثالها
Le client entre dans le magasin.
مشتری وارد فروشگاه میشود.
Nous devons bien traiter chaque client.
ما باید با هر مشتری به خوبی رفتار کنیم.
02
مراجعهکننده, مراجع
مثالها
L' avocat rencontre un nouveau client cet après-midi.
وکیل امروز بعدازظهر با یک موکل جدید ملاقات میکند.
Ce psychologue a beaucoup de clients chaque semaine.
این روانشناس هر هفته مشتریان زیادی دارد.



























