جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le classeur
[gender: masculine]
01
کلاسور, پوشه
مثالها
J' organise mes documents dans un classeur bleu.
من اسنادم را در یک پوشه آبی سازماندهی میکنم.
Ce classeur contient tous nos contrats importants.
این پوشه شامل تمام قراردادهای مهم ما میشود.
02
قفسه بایگانی, قفسه
مثالها
J' ai rangé les dossiers dans le classeur métallique.
من اسناد را در کابینت بایگانی فلزی قرار دادم.
Le classeur mural permet de gagner de l' espace.
کابینت پرونده دیواری امکان صرفهجویی در فضا را فراهم میکند.



























