جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
baptiser
01
غسل تعمید دادن
مثالها
Le prêtre va baptiser l' enfant dimanche.
کشیش یکشنبه کودک را تعمید خواهد داد.
Elle a choisi de se faire baptiser à 30 ans.
او تصمیم گرفت در سن 30 سالگی تعمید بگیرد.
02
اسم گذاشتن (روی), نامگذاری کردن
مثالها
Ils ont baptisé leur fils " Adam ".
آنها پسرشان را "آدم" نامیدند.
La ville a baptisé cette rue en l' honneur d' un héros.
شهر این خیابان را به افتخار یک قهرمان نامگذاری کرد.



























