جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
arracher
01
کندن, از ریشه درآوردن
مثالها
Ils ont arraché les mauvaises herbes du jardin.
آنها علفهای هرز را از باغ کندند.
Le vent a arraché plusieurs branches des arbres.
باد چند شاخه را از درختان کند.
02
کشیدن (دندان)
مثالها
Le dentiste a arraché une dent cariée.
دندانپزشک یک دندان پوسیده را کشید.
Il faut parfois arracher une dent pour éviter l' infection.
گاهی اوقات باید یک دندان را کشید تا از عفونت جلوگیری شود.



























