جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'appel
[gender: masculine]
01
درخواست (کمک), تقاضا (کمک، یاری)
مثالها
L' organisation a lancé un appel aux dons pour les victimes.
سازمان یک درخواست برای کمکهای مالی برای قربانیان منتشر کرد.
Son appel au secours a été entendu par les voisins.
درخواست او برای کمک توسط همسایگان شنیده شد.
02
تماس (تلفنی)
مثالها
J' ai reçu un appel de mon frère ce matin.
امروز صبح یک تماس از برادرم دریافت کردم.
Elle a manqué trois appels importants.
او سه تماس مهم را از دست داد.
03
فراخوان, دعوت
مثالها
Le gouvernement a lancé un appel aux volontaires.
دولت یک فراخوان برای داوطلبان صادر کرد.
L' appel à candidatures se termine demain.
فراخوان درخواستها فردا به پایان میرسد.
04
استیناف (حقوق), فرجام، تجدید نظر
مثالها
L' avocat a fait appel du jugement immédiatement.
وکیل بلافاصله از حکم تجدیدنظر درخواست کرد.
Le délai pour interjeter appel est de trente jours.
مهلت برای ارائه درخواست تجدیدنظر سی روز است.



























