جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
bordar
01
گلدوزی کردن
مثالها
Aprendí a bordar en la escuela.
من گلدوزی کردن را در مدرسه یاد گرفتم.
Ella bordó su nombre en la camisa.
او نام خود را روی پیراهن گلدوزی کردن.
02
عالی انجام دادن, درخشیدن
مثالها
Estudió tanto que bordó el examen final de química.
او آنقدر درس خواند که در امتحان نهایی شیمی عملکرد درخشانی داشت.
Siempre bordo los exámenes de matemáticas.
من همیشه در امتحانهای ریاضی عالی عمل میکنم.



























