جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
paralizado
01
بیحس
مثالها
Juan quedó paralizado al recibir la noticia.
خوان با شنیدن خبر فلج شد.
Me sentí paralizado de miedo durante la tormenta.
من در طول طوفان از ترس فلج شدم.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
بیحس