جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
lacio
01
لخت (مو), صاف
مثالها
Tiene el pelo lacio y brillante.
او موهای صاف و براق دارد.
Prefiero el cabello lacio porque es más fácil de peinar.
من موهای صاف را ترجیح میدهم چون شانه زدن آن آسانتر است.
02
پژمرده
مثالها
Las flores lacias necesitan agua urgentemente.
گلهای پژمرده فوراً به آب نیاز دارند.
La lechuga lacia no se vende en el supermercado.
کاهوی پژمرده در سوپرمارکت فروخته نمیشود.



























