جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dócil
01
رامشدنی, مطیع، سربهراه
مثالها
El caballo es dócil y fácil de montar.
اسب رام است و سوار شدن بر آن آسان است.
La vaca es dócil y tranquila.
گاو مطیع و آرام است.
02
انعطافپذیر, چکشخور (فلزات)
مثالها
El metal es dócil y se puede moldear fácilmente.
فلز نرم است و به راحتی قابل شکلدهی است.
La arcilla es dócil y perfecta para la escultura.
خاک رس نرم و شکلپذیر است و برای مجسمهسازی عالی است.



























