جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
amante
01
مهربان, با محبت
مثالها
Es un padre amante y dedicado.
او یک پدر دوستداشتنی و فداکار است.
La maestra es muy amante con sus alumnos.
معلم بسیار مهربان با دانشآموزانش است.
Amante
[gender: masculine]
01
علاقمند, عاشق
مثالها
Es un amante de la música clásica.
او یک علاقهمند به موسیقی کلاسیک است.
Los amantes de la literatura se reunieron en el club de lectura.
علاقهمندان ادبیات در باشگاه کتابخوانی گرد هم آمدند.
02
معشوق, معشوقه
مثالها
Juan es el amante de María.
خوان معشوق ماریا است.
La novela cuenta la historia de dos amantes separados por la guerra.
رمان داستان دو عاشق را روایت میکند که توسط جنگ از هم جدا شدهاند.



























