جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aliviado
01
آرامشده, تسکینیافته، خیال راحت
مثالها
Me sentí aliviado después del examen.
من بعد از امتحان آسوده احساس کردم.
Ella estaba aliviada cuando llegaron los médicos.
وقتی پزشکان رسیدند او آسوده خاطر بود.



























