جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
evitar
[past form: evité][present form: evito]
01
دوری کردن, اجتناب کردن، پرهیز کردن
مثالها
Trato de evitar el tráfico a las horas pico.
من سعی میکنم در ساعات شلوغی از ترافیک اجتناب کنم.
Ella evita comer comida rápida para estar saludable.
او از خوردن فستفود اجتناب میکند تا سالم بماند.
02
جلوگیری کردن
مثالها
Debemos evitar accidentes siguiendo las normas de seguridad.
ما باید با رعایت قوانین ایمنی از حوادث پرهیز کنیم.
La vacuna ayuda a evitar enfermedades graves.
واکسن به جلوگیری از بیماریهای جدی کمک میکند.



























