جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
infallible
مثالها
His infallible memory made him a valuable asset to the team.
حافظه بیخطای او او را به دارایی ارزشمندی برای تیم تبدیل کرد.
The expert 's advice seemed infallible, guiding us through every challenge.
نظر متخصص خطاناپذیر به نظر میرسید، ما را از هر چالشی عبور میداد.
درخت واژگانی
infallible
fallible



























