جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
incremental
01
روبهرشد
changing or progressing in small, steady steps rather than in sudden leaps or bounds
مثالها
The project made incremental progress over several months, with each step building upon the last.
پروژه در طول چند ماه پیشرفت افزایشی داشت، با هر گام که بر پایه قبلی ساخته میشد.
Through incremental improvements, the company gradually enhanced its product line.
از طریق بهبودهای تدریجی، شرکت به تدریج خط تولید خود را بهبود بخشید.
درخت واژگانی
incrementally
incremental
increment
