جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Hourglass
مثالها
She flipped the hourglass to start the 30-minute countdown for her cooking task.
او ساعت شنی را برگرداند تا شمارش معکوس 30 دقیقهای برای کار آشپزی خود را شروع کند.
The hourglass on the desk was used as a timer for the study session.
ساعت شنی روی میز به عنوان تایمر برای جلسه مطالعه استفاده شد.



























