جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
high-pitched
مثالها
The child 's high-pitched laughter filled the room, bringing a sense of joy to everyone present.
خنده زیر کودک اتاق را پر کرد و حس شادی را به همه حاضرین بخشید.
She could hear the high-pitched whistle of the kettle from the other room.
او میتوانست صدای سوت بلند کتری را از اتاق دیگر بشنود.
02
شیب دار در یک زاویه تند, با شیب بالا
set at a sharp or high angle or slant



























