جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to hallow
01
تقدیس کردن
to make something sacred through religious ceremonies
مثالها
During the annual festival, the community gathered to hollow the ceremonial objects used in their religious rituals.
در طول جشنواره سالانه، جامعه برای تقدیس اشیاء مراسمی که در آیینهای مذهبی خود استفاده میکردند، جمع شدند.
The priest conducted a ceremony to hollow the ground for the construction of the new temple.
کشیش مراسمی را برای تقدیس زمین برای ساخت معبد جدید برگزار کرد.
درخت واژگانی
hallowed
unhallow
hallow
