جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gory
01
خونین, آغشته به خون
covered with blood
02
خونین, خشونتآمیز
involving a lof of blood and violence
مثالها
The horror movie was so gory that many viewers had to look away during the most intense scenes.
فیلم ترسناک آنقدر خونین بود که بسیاری از تماشاگران مجبور شدند در شدیدترین صحنهها نگاه خود را برگردانند.
The battle was depicted in gory detail, leaving little to the imagination.
نبرد با جزئیات خونین به تصویر کشیده شد، که کمکی به تخیل نمیکرد.
درخت واژگانی
gory
gore



























