جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
garishly
مثالها
She wore a dress that was garishly decorated with neon colors and sequins.
او لباسی پوشیده بود که با رنگهای نئون و پولکها پرزرق و برق تزئین شده بود.
The room was garishly lit with bright red and green lights.
اتاق با نورهای قرمز و سبز روشن پرزرق و برق روشن شده بود.
درخت واژگانی
garishly
garish



























